-وِ - کوشیدن بجنگ . جنگ کردن بمبارزت . حمله در جنگ . نبرد. ناورد. کارزار. جنگ
-وِ -
کوشیدن بجنگ . جنگ کردن بمبارزت . حمله در جنگ . نبرد. ناورد. کارزار. جنگ