جدا کردن, جدا بودن, بر کنار بودن, دور بودن, پاک کردن (جدا کردن بد از خوب) وقت - وطن - ویختن - بیزار - بیوه - ویز - برائت - تبرئه - فرق - بری - بتول Different, ferry, differ, divorce, divert
جدا کردن, جدا بودن, بر کنار بودن, دور بودن, پاک کردن (جدا کردن بد از خوب)
وقت - وطن - ویختن - بیزار - بیوه - ویز - برائت - تبرئه - فرق - بری - بتول
Different, ferry, differ, divorce, divert